منظم و مشقدیدهای مطابق اصول جدید آن عصر بوجود آورد.
همچنین نادرشاه در سالهای اخیر باین خیال افتاد و قشون خاصی از افغانان تحت ریاست احمد خان ابدالی تمشیت داد و سعی داشت که بین ایرانیان و افغانان رقابتی ایجاد کند، معروفست که روزی بصاحبمنصبان بزرگ ایرانی گفت: افغانها مثل شمشیرهای خود راستند و شما مانند شمشیرهای خود کجید!
یکی از صاحبمنصبان در جواب عرض کرد: قربان شمشیرهای کج ما افغانها را راست کرد!
و ظاهراً نادر دیر باین خیال افتاده بود، چه در همان شبی که روزش چنان گفته بود، بدست همان صاحبمنصبان شمشیرکج، بقتل رسید!
قاجاریه نیز دو صنف لشکر داشتند: یکی قشون «بنیچه» و مشقدیده و منظم. دیگر قوای چریک و سواران پایتختی و پارکابی و سواران صاحب تیول در ایالات و ولایات و سرحدات، بعلاوه قوای ایلیاتیکه در نقاط مختلف با رعایت احتیاطات لازمه جایگزین بودند، و هر ایلیرا بایل دیگر که در جوار او بود میترسانیدند!
بعد از مشروطیت نیز احمدشاه مرحوم قزاقرا مقابل ژاندارم نگاهداشته بود، وعلاوه بر این سواران چریک از عشایر بختیاری و غیره نیز در پایتخت نگاه میداشت، و از زمان مهاجرت ببعد تا وقتیکه محبوبیت او پس از سال قحطی چنانکه اشاره کردیم روی بفتور نهاد از ژاندارم بدگمان شد و بتربیت بریگاد قزاق همت گماشت و نیز دستور داد سربازان تازهای بنام «بریگاد مرکزی» در دولت سپهسالار تنکابنی بوجود آورند، و تقریباً خیال کرد ژاندارمری را که محبوبیت ملی داشت از میان ببرد، و و عاقبت هم باین خبط بزرگ کامیاب گردید، و بریگاد مرکزی نیز پا نگرفت، و ژاندارم هم از بین رفت!
☆ ☆ ☆
قوامالسلطنه در حکومت خود ملتفت این نکته بود، زیرا زمزمهٔ «قشون متحدالشکل» بعد از قرارداد ۱۹۱۹ ورد زبانها شده بود، و حتی در این باره از طرف کمیسیون مربوطه چنانکه دیدیم عمل شده بود، و در جراید و افکار عمومی نیز بدون آنکه ملتفت