و بیطرفها بودند، در مجلس چهارم مشغول کار شدند و اکثریت مجلس با «اصلاحطلبان» بود که اشخاص فعال و مهمی که بعدها دیدیم مانند مرحوم «مدرس» و «آشتیانی» و «بهبهانی» و «تیمورتاش» و «فیروز» و «داور» و غیره در میانشان یافت میشد.
مرام ایندو حزب چه بود؟
چنانکه گفته شد «اصلاحطلبان» نظرشان روشن ساختن روابط ایران باروسیهٔ شوری وسایر دول متحابه و آوردن مستشار برای وزارت دارائی از امریکا و حفظ بیتالمال از دستبردهای احتمالی و وضع قانون استخدام و نظام اجباری بود و بدین مسائل نیز موفق شدند.
این جمعیت بدون تشکیلات منظم حزبی و بدون تناسب مسلکی از افراد متفرق
«بقیه از ذیل صفحهٔ ۱۳۳»
ناصرالملک در یکی از مجالس عمومی که دولت و نایبالسلطنه بمنظور سیاسی تشکیل داده بودند سیدحسن مدرس
نطقی کرد که مجلس بآن بزرگی برهم خورد و نطق او بهواداری قانون اساسی و برضد خیال ناصرالملک بود،
مرحوم سپهسالار تنکابنی در مجلس به مدرس حمله کرد و مدرس بتعرض از مجلس برخاست و مجلس تق و لق شد، و خواستند او را توقیف کنند و میسر نشد.
ازینروز شهرت سیاسی مدرس شروع شد و در انتخابات تهران وکیل شد و وارد مجلس سوم گردید،
در مجلس سوم با اعتبارنامهٔ من بجرم هواداری من از تربیت و تعلیم نسوان و باتکای لایحهای که از طرف جمعی
از ملاهای درجهٔ دوم مشهد برضد من بمجلس رسیده بود مخالفت کرد و مدت ششماه اعتبارنامهٔ مرا معطل
کرد لیکن در روز رأی نظر بمقاومت اعتدالیون و دموکراتها و بیطرفان در برابر تکفیر و حملات دینی، با آنکه
رأی مخفی گرفته شد اعتبارنامهٔ من قبول شد و مخالفان شکست خوردند!
در آغاز سقوط قاجاریه که مدرس و من در اقلیت بودیم و تقریباً سیاست رجال تهران میرفت روشن
بشود من با وزیر مختار دولت شوروی رفیق «داویتیان» ملاقاتهای زیاد میکردم، و با اعضای سفارت و افراد
مهم آن زمان مانند آقا بگوف و آقای چایکین و وابستهٔ نظامی و غیرهم روابط دوستانه داشتم، شبی از
سید حسن مدرس صحبت بمیان آوردیم، و من از رویهٔ او تمجید میکردم، آقای وزیر مختار گفت:
«مدرس نوکر انگلیس است!» گفتم شما در اشتباهید، و دلایلی آوردم که مدرس نه آخوند است
نه اجنبیپرست. وزیر مختار گفت: هر کس که نوکر ما نباشد ما او را نوکر انگلیس میشناسیم!
این سخن پرمعنی فقط و فقط یکی از نتایج سوء هتاکی و تهمت زدن جراید بود که اعضاء مفید مملکت را
در نظر اجانب خوار کرده بودند!