مخالف دیگر مستر اسمارت مستشار سفارت انگلیس بود که گفتم مکرر با من در چگونگی ایجاد حکومت مقتدری در ایران صحبت کرده بود، و مخالفان دیگری هم بودند و شاید بتوان گفت همهٔ کارمندان سفارت با کودتائی که بدست سید ضیاءالدین و قزاقخانه صورت بگیرد موافق نبودند و این عمل با موافقت صاحبمنصبان مقیم قزوین و ژنرال ایرنساید و کلنل اسمایس و مستر هاوارد کونسول انگلیس که طرفداران جدی این فکر بودند انجام گرفت.
دکتر فرتسکیو، سابقالذکر نیز با این نظر یعنی اینکه این کار توسط قزاقخانه صورت پذیرد موافق بوده است.
شخصی موثق چنین میگوید: شبی در تهران مجلس ضیافتی از آقای دکتر و جمعی صاحبمنصب و افراد ایرانی تشکیل گردید و کلنل اسمایس نیز حاضر بود، در آن مجلس رضاخان سرتیپ هم حضور داشت.
صحبت از فساد مرکز و خرابی اوضاع مکرر شد و مخاطرات روسها و جنگلیها را طرح کرده بودند و در صدد چارهجوئی برآمده، پس از مذاکرات طولانی دکتر فرتسکیو پیشنهاد میکند که باید کودتائی بدست قوای قزاق صورت بندد و حکومتی قوی تشکیل گردد و بهرج و مرج خاتمه داده شود. و در این باب از سرتیپ رضاخان که حاضر مجلس بوده است عقیده میخواهند، مشارالیه میگوید: من اهل سیاست نیستم، شماها هر تصمیمی بگیرید من حاضرم آنرا اجرا کنم!
ب ـ شخصی از رجال که در زمان سپهدار اعظم مدیر کل و رئیس ذخیرهٔ وزارت جنگ بود، روزی بملاقات ژنرال دیکسن میرود، ژنرال از او میپرسد که شنیدهام قزاقان از قزوین بسمت مرکز حرکت کردند، علتش چیست؟
ـ بیاطلاعم، شاید بمرخصی یا تغییر مأموریت میآیند.
ـ چرا دو مرتبه سیدضیاءالدین درین اواخر بقزوین رفته است، مگر آنجا علاقهٔ ملکی دارد؟
ـ شاید برای رسیدگی بفراریان گیلان باشد[۱].
- ↑ قبلا هم اشاره کردیم که درین اوقات جمعی فراری از گیلان و رودبار و انزلی بتهران آمده بودند و جمعی هم از اسرای متجاسرین در تهران بودند و سپهدار مبلغی پول برای اداره کردن آنها از خود داده و سید ضیاءالدین جمعآوری و نگاهداری آنها را تقبل کرده بود.