سید و ریاست وزرائی قوامالسلطنه محقق گردید.
صبح ۱۶ جمع کثیری از حبسشدگان در مسجد شاه و صحن بهارستان متینگها بر ضد سید دادند، وعاظ و پیشنمازها نطق کردند.
سید یعقوب شیرازی و شکوهالسادات (حضرتی) و حسینزاده ناطقین بودند، مردم در شهر بسید بد میگفتند و بر ضد ارامنه که سید هوادار ایشان معرفی شده بود گفتگوها میشد، جمعی هم بسوی خانهٔ سید رفتند و نسبت بدو سوء قصد داشتند قوای دولتی آنها را متفرق کرد، فردای آنروز هم باز جماعتی از جمله آقای تدین در صحن بهارستان گرد آمدند و نطقها کردند، انقلابی نیمه طبیعی و نیمه عمومی بر ضد سید بوجود آمد که تحریکات شاه و وزیر جنگ و محبوسین و قسمتی از مردم موجد آن بود، و عوامفریبیهای دولت فایدهٔ نبخشید!
سید ضیاءالدین روز چهارشنبه ۱۷ رمضان مطابق ۴ جوزا ۱۳۰۰ چهار ساعت بظهر باتفاق اپیکیان ارمنی که مردی نویسنده و هوشمند و از دوستان سید بود و ریاست تشکیلات بلدیه را بعهده داشت و ماژور مسعودخان وزیر مشاور و وزیر جنگ سابق و کلنل کاظمخان که حاکم نظامی تهران بود و اخیراً رئیس ارکانحرب شده بود با عدهای مستحفظ قزاق در سه اتومبیل بسوی قزوین حرکت کردند که از راه بغداد باروپا بروند.
☆ ☆ ☆
دستخط شاه روز ۴ جوزا ۱۳۰۰ دایر بعزل سید ضیاءالدین بعموم ایالات و حکام مخابره گردید:
«نظر بمصالح مملکتی میرزا سید ضیاءالدین را از ریاست وزراء منفصل فرمودیم و مشغول تشکیل هیئت وزراء جدید هستیم، باید کمال مراقبت را در حفظ انتظامات بعمل آورید و مطالب مهمه را مستقیماً بعرض برسانید». «شاه»
علت سقوط سید ضیاءالدین از تاریخ احمد شهریور:
۱ـ نداشتن حزب و جمعیتی که فوراً وزارتخانها و دوایر را در دست بگیرد و مجلسرا راه بیندازد.
۲ـ نداشتن سابقهٔ وجاهت ملی که لااقل هواداران قوی در میان صلحا ازو