بود و دستورالعمل میداد. حکومتهای قم و کاشان و سمنان و دامغان و شاهرود و قزوین و زنجان و عراق را منفصل کرد، حکومت نظامی تحت امر ادارات ژاندارمری برقرار کرد، همهٔ عدلیههای ایران را منفصل کرد و مردم مانند عهد قدیم بحکام مراجعه میکردند».
«بتدریج مردم شروع بزمزمه کردند و نفرت عمومی برضد سید آغاز شد».
«مردم آهسته آهسته از بهتزدگی و حیرانی خارج شدند و بعلت مزاحمت حکومت نظامی از ساعت دو و نیم از شب (هشت و نیم) در کمال سختی بسر میبردند، مخصوصاً کسبه لاسیما قهوهچی و خیاط و ارسی دوز و اشخاصیکه درین شب عیدی با صنایع و دست رنج خود تا ساعت چهار و پنج از شب در کارخانه و دکاکین خود برای فروش باید جنس تهیه نمایند، شبی نیست که دویست سیصد نفر در کمیساریاها از کسبه و بازاری بسر نبرند در حالیکه ثلث آنها بیکدست دیزی آبگوشت و زیر بغل نان برای زن و بچهٔ خود تهیه نمودهاند، اینها تا صبح در سرما در اطاقهای کمیساریاها بیخوابی میکشند و صبح از بیست و پنج قرآن تا سه تومان بر حسب ظاهر حال از اشخاص جریمه دریافت میشود و سید روزنامهچی روی تخت خواب در اطاق ابیض عمارت سلطنتی براحتی غنوده است»
ولی ما اطلاع داریم که آقای سید ضیاءالدین هم شبها براحتی نغنوده بود و شب و روز در آشیانه خود بین اوراق تلگراف و دوسیه و مراسلات لول میزد و کار میکرد و بقدری گرفتار بود که از دسایس اطرافیان بیخبر ماند و بزودی او را از رصدخانه و آشیانهاش صدا زده گفتند بروید بیرون...
۲۲ - شمهای از کارهای سیدضیاءالدین
الکسندرخان مدیر تجارتخانهٔ تومانیاس مأمور شد بانک استقراضی را بموجب معاهدهٔ دولتین ایران و روس تحویل بگیرد.
در همین ماه ۲۱ حوت ۱۲۹۹ غره رجب ۱۳۳۹-۱۱ مارس ۱۹۲۱ تصویبنامهای از هیئت دولت گذشت که اصلاحاتی در اصول محاکمات شده بود.
روز دوشنبه ۱۱ رجب ـ اول فروردین، شاه در شهر بسلام عام نشست، درین سلام غیر از افراد نظامی و پلیس و دولت کسی از رجال و اعیان وجود نداشت و مستوفیالممالک ومشیرالدوله و سپهدار و موتمنالملک و غیره که آزاد بودند هیچکدام بسلام حاضر نشدند.
سردار معظم خراسانی با وزیر مختار انگلیس مستر نرمان در باب کودتا و سید صحبتی کرده بود و ظاهراً بسید خبر بردند و او را توقیف کرد.
احمد شهریور میگوید:
«از فرمانفرما هشت کرور تومان پول نقد خواستند و چون نداد تضییقاتی در