برگه:تاریخ مختصر احزاب سیاسی ایران، جلد اول.pdf/۱۱۸

از ویکی‌نبشته
این برگ نمونه‌خوانی شده ولی هنوز هم‌سنجی نشده‌است.
تاریخ احزاب سیاسی ایران

گفت: از فردای ورود ما بتهران همهٔ مأمورین خارجه مرا ملاقات کردند و همه حاضرند که هر چه پول بخواهم بمن بدهند و همه قسم وعدهٔ مساعدت بمن داده اند.

☆ ☆ ☆

(سه روز بکودتا مانده روزی مستر اسمارت انگلیسی مستشار سفارت، نزد من آمد و پس از آنکه شرحی در وخامت اوضاع صحبت کرد، از من پرسید که: بعقیدهٔ تو چه حکومتی در ایران ضرورت دارد؟

گفته شد: حکومت مقتدر و توانائیکه از عمرو و زید اندیشه نکند و اصلاحاترا از ریشه شروع کند، و از مداخلات شما و روسها علی السویه جلوگیری نماید و بزرگتر از هر کاری بفکر امنیت و تجارت و امور اقتصادی باشد و قرار شد بار دیگر در این باب صحبت کنیم.

عصر آنروز با آقا سید ضیاءالدین نیز نظیر همین صحبتها بمیان آمد، و من بایشان اطمینان دادم که اگر شما نقشهٔ منظم و پخته‌ای داشته باشید من با شما صد در صد موافقم، دو روز دیگر هم کودتا شد!)

☆ ☆ ☆

سپس گفت خیال دارم همه روزنامها حتی روزنامهٔ رعد را توقیف کنم و تنها روزنامهٔ ایران را دایر نگاه دارم و ماهی هزار تومان بعنوان کومک خرج باین روزنامه خواهم داد، و تو باید با من همدست و همکار شوی و بر طبق قولی که باهم داده‌ایم با هم کار کنیم.

من از ایشان گله کردم و گفتم: بنا بود قبلا در نقشهٔ کارها با من صحبت کنید و مرا از اصل نقشه و مراد حقیقی خود مستحضر فرمائید، شما بدون سابقه کاری کرده‌اید و من کورکورانه نمیتوانم با شما همکاری کنم، بعلاوه میدانید که چند سال است علی التوالی کار میکنم و بسیار خسته و فرسوده شده‌ام و احتیاج باستراحت دارم، اجازه بدهید حالا که شما مسئولیت اصلاحات را شخصاً و بدون شور دوستانتان بعهده گرفته‌اید من هـم استفاده کرده قدری استراحت کنم و بامور شخصی و جمع‌آوری آثار ادبی خود و کارهای علمی بپردازم و امیدوارم در پیشرفت کارهایتان احتیاج مبرمی بمساعدت من و امثـال من نداشته باشید........

۹۱