برگه:تاریخ روابط ایران و انگلیس (جلد۲).pdf/۶۷

از ویکی‌نبشته
این برگ نمونه‌خوانی شده ولی هنوز هم‌سنجی نشده‌است.
۴۵۱

از طرف دولت ایران ایمن نشده بودند و بعید نبود بار دیگر قشون ایران به هرات و افغانستان حمله کند.

ماژور تود میگوید:

«حضور انگلیسها در هرات جزء نعمات الهی باید محسوب شود چه، دستگیری زیادی از ضعفا و فقرا مینمودند. فقط چیزی که انجام آن ممکن نشد همراه نمودن یارمحمدخان وزیر هرات بود که بهیچوجه باقوال انگلیسها اعتماد نمیکرد و باید گفت که در تاریخ شیطنت بشر شیطنت‌آمیزتر از اعمال او نظیر نتوان پیدا نمود[۱] و غیر ممکن بود که بتوان در وجود او نفوذ پیدا کرد و ممکن نشد او را بوسیلهٔ احسان ممنون کرد یا اینکه او را نسبت بانگلیسها وفادار نمود.»[۲]

ولی از طرف دیگر افغانستان در این تاریخ کاملا تحت نفوذ نظامی دولت انگلیس قرار گرفته بود و هرات نیز که یکی از ایالات مملکت افغانستان است خواهی نخواهی در تحت نفوذ انگلیسها در آمد. شاهزاده کامران یکنفر عیاش و دائم‌الخمر بود و یارمحمدخان هم بواسطهٔ خرابی اطراف و نواحی هرات در مدت یکسال

محاصره، که در نتیجهٔ آن قحطی و فقر عمومی بوجود آمده بود نمیتوانست


  1. In the history of human infamy there is nothing more infamy than the conduct of this man. P. 49
  2. ادوارد لدویج میتفورد Edward Ledwich Mitford یکی از مستخدمین کشوری دولت انگلیس بوده که بعد از مراجعت محمدشاه از هرات اول بطور ناشناس از ایران عبور نموده بخراسان و افغانستان رفته است در جلد دوم کتاب سفرنامه خود از چندین بار ملاقات و مهمانی در هرات در باب یارمحمدخان چنین مینویسد:
    «در این هیچ تردید نیست که یارمحمدخان خیلی باهوش و فهیم میباشد و مسلم است که همین هوش و فهم او، او را نسبت بمنافع ما (دولت انگلیس) دشمن خطرناک نموده است. این شخصی از عملیات ما در هندوستان مطلع است و میداند ما در آنجا چه میکنیم و فهمیده است که نتیجه دوستی و حمایت ما بطور کلی اشغال و تصرف است، از آنجا که میترسد مبادا نفوذ و اقتداری که بدست آورده است از دست بدهد، حاضر است بهر وسیله‌ای که ممکن است متوسل شود ولو اینکه هرات را مجددا بدولت ایران تسلیم کند. برای اینکه از ما جلوگیری نماید و نگذارد ما بهرات دست پیدا کنیم.»