در تصرف کابل مؤلف انگلیسی فوقالذکر مینویسد:
«در ششم ماه اوت ۱۸۳۹ در تحت تأثیر صدای کیسههای پول و درخشیدن برق سرنیزههای بریطانیای کبیر، شاه شجاعالملک در میان لباس زردوزی جواهرنشان در حالیکه سوار اسب سفید شده بود وارد قصر بالاحصار گردید و بدون این مساعدتهای برجستهٔ دولت انگلیس ممکن نبود شاه شجاعالملک بتواند خود را بپادشاهی افغانستان برساند[۱] در رکاب شاه سر ویلیام مکنوتین و سر الکساندر بورنس روان بودند باین نیت که عروسک سدوزائی را بسلطنت افغانستان برسانند[۲] و سکنهٔ کابل که به تماشا آمده بودند بفرنگیهای اطراف شاه بیشتر توجه داشتند تا بخود شاه، چونکه همه میدانستند این دولت انگلیس میباشد که او را بافغانستان آورده روی تخت مینشاند. در حقیقت این تشریفات ورود در نظر مردم مانند یک تشییع جنازه مینمود و هیچ بتشریفات ورود یک شهریار بپایتخت خود نداشت.
باری سردارهای بارکزائی همه فراری شدند، شاه شجاعالملک را بجای خودش نشاندیم و یک قشون ساخلوی در مملکت افغانستان برقرار نمودیم، انقلاب بزرگی در افغانستان بوجود آوردیم، سلسله درانی را مجدداً در آن مملکت بپادشاهی رساندیم و تمام موضوعاتیکه در بیانیهٔ سیملا اشاره شده بود تکمیل نمودیم البته در این
بقیه پاورقی صفحه پیش
- ↑ The jingling of the money hags and the gleanings of the bayonets of the British had restored him to the throne which, without these glittering aide, he had in vein striven to recover. «P.477».
- ↑ In diplomatic costume Macnaghten and Barnes accompanied the Suddozye puppet «P 478».
So valuable and necessary that he was requested to attend upon in all his reconnoitering expeditions. He was precisely the man we wanted. He gave us all the informations we required. He taught us how to capture Ghaznee. «P.460»