برگه:تاریخ روابط ایران و انگلیس (جلد۲).pdf/۳۶

از ویکی‌نبشته
این برگ نمونه‌خوانی شده ولی هنوز هم‌سنجی نشده‌است.
۴۲۰

عرض کنم این معنی بر حیرت و تعجب خاطر حضرت شهریاری بمراتب خواهد افزود و بلکه از دوستی و اتحاد باطنی این دولت نسبت بدولت علیه بکلی مأیوس خواهند گردید. سرکار ملازمان که از امنای دولت علیه ایران بعضی شکایات میفرمودند و در بین محاوره که مخلص جوابهای حسابی و مسکت میگفت بالاخره خود اذعان نمودند که اکثری از آنها منجمله خانهٔ مستر تاد و تنخواه سر هنری بیتون و تتمه مواجب معلمین انگریز و غیره جزئیات بوده و رفع آنها بآسانی تواند بود. بلکه مایه نقار و رنجش فیمابین دولتین نخواهد گشت. اما عمدهٔ مادهٔ شکایت و کدورت این دولت از دولت ایران دو فقره است یکی فقرهٔ چاپار، دوم حرکت موکب همایون بسمت هرات. بخموص چاپار در نوشتجاتی که شما خود ملاحظه و ترجمه نموده‌اید اعلیحضرت شاهنشاه روحیفداه صریحاً بیان فرمودند که چاپار مزبور را قراولان اردو چند ساعتی نشناخته نگهداشته بودند. بعد از آنکه معلوم شد آنشخص کیست فوراً با نوشتجات سربمهری که داشت سالماً نزد مستر استودارت فرستادند. با وصف این باز خاطر مبارک ما متأثر و متأسف گشت و بارها از اعضای دولت علیه بجهة دلجوئی مستر مکنایل مأمور فرمودیم. حتی جناب جلالتنصاب فخرالاسلام حاجی میرزا آقاسی را که در ممالک محروسه ایران از ایشان معزز و محترم‌تر کسی نیست برای دلجوئی او فرستادند راضی نشده متقاعد نگشت. چون سرکار ملازمان فرمودند که این فقرات در دلجوئی این دولت کفایت نمیکند لذا بعهدهٔ مخلص لازم شد که حقیقة أمر را حسب‌الواقع به ادله و براهین در هر باب بیان نماید که بلکه به آن تقریب نقار خاطر و کدورت بالمره از این دولت رفع شود. اما این معنی موقوف بود بر اینکه آنچه از طرفین واقعاً اتفاق افتاده باید تکرار کرده بفور مطلب رسیده ببینیم که در اصل واقع خلاف قاعده از امنای دولت علیه رو داده یا آنکه تقصیر و اشتباهکاری از جانب وکلای دولت بهیه ظاهر شده است و در اینکه آن چاپار موافق تقریر خودش از هرات بر میگشت شکی نیست و از آنطرف هم مستر مکنیل علانیه میگوید که من او را تا مشهد بیشتر نفرستاده بودم. پس، از این دو فقره معلوم است که آن چاپار وقتی که قراولان اردو او را معطل کرده بودند فرستاده و چاپار مستر مکنایل نبوده است. در اینصورت ایلچی و امنای دولت