برگه:تاریخ روابط ایران و انگلیس (جلد۲).pdf/۲۲

از ویکی‌نبشته
این برگ نمونه‌خوانی شده ولی هنوز هم‌سنجی نشده‌است.
۴۰۶

شب دوم نایب ایلچی انگلیس اظهار نمود که چون دولت ما با دولت ایران در مقام دشمنی و لشکرکشی است لهذا از جانب دولت خود مأمورم باینکه شما را از عزیمت لندن ممانعت کنم و بگویم که سفارت شما در دولت ما مقبول و پذیرفته نخواهد شد. آجودانباشی پرسید سبب دشمنی چیست؟ او مضامین تحریرات و تقریرات مستر مکنایل را مذکور ساخت. بعداز آنکه آجودانباشی حقیقت را حسب‌الواقع حالی کرد مشارالیه خود اذعان و تصدیق نموده متعهد شد که حقیقت را بدولت خود عرض کند.

بعد از آنکه کاغذها از وینه بلندن رسید و امنای دولت انگلیس از ورود آجودان‌باشی بآن سرحد استحضار بهم رسانیدند، یکنفر کلنل که منصب سرهنگی داشت از جانب جناب لرد پالمرستون وزیر امور خارجه دولت انگلیس بچاپاری مخفی بوینه آمده در همان منزلی که ما منزل داشتیم منزل نمود و ظاهراً میگفت که من مأمور هندوستانم لکن باطناً، منظور استحظار از مأموریت آجودانباشی بوده است، چنانکه این فقره را یکروز قبل از ورود، جناب پرنس مترنیخ از قرار نوشتهٔ ایلچی خودشان که در لندن بود مستحضر شده بآجودانباشی اخبار کرد.

بعد از ورود، بنای تردد و آمد و شد بمنزل ماها گذاشت. بلطایف‌الحیل میخواست که بلکه مطلبی از اجزای سفارت بفهمد ممکن نشد، الجائاً آجودانباشی را دیدن کرد و بنای صحبت گذاشت اما مأموریت خود را ظاهر نساخت و گفت که راهی بتوسط اقوام و دوستان خود در سر کار وزیر امور خارجه دارم و میتوانم مطالب شما را بآنها حالی کنم. آجودانباشی بی‌ساخته و تزویر بمشارالیه جوابداد که من سربازم، در امورات بجز راستی و صداقت چیزی نمیدانم از مأموریت تو هم خبر دارم بهتر آن است که تو هم که اهل نظامی حیله را بکنار گذاشته آنچه تکلیف و مطمح نظر دولت انگلیس است بیان سازی و بنده هر چه مأموریت بدون کم و کسر آشکار کنم. مشارالیه را مجال کتمان نمانده بمأموریت خود اقرار نمود و گفت اگر در باب افغانستان مأموریت و اجازت از جانب امنای دولت خود داری و میتوانی قراری بدهی سفارت تو در دولت ما پذیرفته و مهماندار تو حاضر و کشتی تعیین شده