برگه:تاریخ روابط ایران و انگلیس (جلد۲).pdf/۱۷

از ویکی‌نبشته
این برگ نمونه‌خوانی شده ولی هنوز هم‌سنجی نشده‌است.
۴۰۱

خارجه ایران که بچه سبب دولت انگلیس مقاتله ما را با افغانستان سبب دشمنی خود میداند و خود چرا مداخلت میاندازند، همانا دوستی دو دولت بشرایط عهدنامه است. این سخن که اکنون میگویند مگر وقتی ایلچی مختار شما عهدنامه می‌بست فراموش کرده بودند، یا اینکه دولت انگلیس قوت خود را زیاد میدانند و چنان میپندارند که شکستن عهدنامه و عهدنامهٔ جدید بستن آسان است. همانا اینهمه بدعهدیها مثل کارهای پیونیک است که پادشاهی بود به بدعهدی معروف اینکه کارداران انگلیس میگویند هرات کلید هندوستان است و بسبب دوستی ایران با روس کلید هند بدست روس می‌افتد این سخن استوار نباشند. اکنون پنج ماه است سپاه ما طی طریق میکند و هنوز از سرحد ما بجائی نرسیده است که یک گلوله بدشمن بیندازد و نمیدانم کی خواهد رسید و معلوم میشود که دیگر باره سپاه باید فرستاد و این کلید بسیار از در دور است. سپاه روسیه اگر عزم هند کند از هرات بعد از پنج ماه بسرحد هند میرسد آنوقت کلیدهای بسیار باید داشته باشد. مملکتی را که درهم و دینار فراوان نیست و کشتی بسیار نیست و سلطنت بحر نیست چگونه بر هندوستان دست می‌یابد در صورتیکه یکتن سرگرد مهندس انگلیسی در میان سپاه هرات با لشکر ایران جنگ میکرد و یکتن وکیل سفارت در کابل بود و یکتن در قندهار و باصرار عهد می‌بستند که با دولت ایران خصومت اندازند، بزرگان انگلیس چه اندیشه میکنند؟... هیچ نمیگویند اینگونه کردار کار ما را مشکل خواهد کرد و بزحمت خواهیم افتاد؛ شاه شجاع که راندهٔ افغانستان است و سی سال است مواجب خوار ماست. شایسته آن نیست که بجای دوستمحمدخان که مردی عاقل است بنشیند و او از تجار در صد تومان دو تومان و نیم میگیرد و مملکت کابل را بنظم دارد و نیز افغانانرا قوت بسیار است و جنگ‌آورند. وزیر مختار انگلیس نوشته است که پادشاه ایران هرات را محاصره نموده لشکر او سه بار بیرق را بر سر دیوار قلعه زدند و افغانان با دست و شمشیر مدافعه نمودند و نگذاشتند بشهر در آیند و لشکری که ما فرستاده‌ایم بیشتر از هندوستان است و افغانان اهالی هندوستانرا مرد جنگ نمیشمارند و بسخره میگیرند. بالجمله این دیواری که ما بدست خود میخواهیم خراب کرد سنگ سختی در میان