کند، ولی در هیچ یک از این دو موقع جواب مساعد نشنید و در این مدت هر قدر که انگلیسها با نظر لاقیدی بدولت ایران نگاه میکردند دولت ایران نیز تقریباً همان نظر را نسبت بانگلیسها داشت، مخصوصاً در زمانیکه امور سیاسی ایران را بحکومت هندوستان محول نمودند دولت ایران چندان اهمیتی بنمایندهٔ سیاسی حکومت هندوستان که مقیم دربار ایران بود نمیداد. یکی از مأمورین سیاسی انگلیس موسوم بسر جان کامپ بل متذکر این نکته شده بدولت متبوعهٔ خود یادآوری نموده بود که هر گاه یک نمایندهٔ مختار مستقیماً از طرف دربار لندن مقیم دربار ایران باشد نظریات سیاسی دولت انگلیس بمراتب بهتر پیش خواهد رفت، زیرا که نمایندهٔ حکومت هندوستان چندان طرف توجه دربار پادشاه ایران نیست این بود مستر الیس را که سابقاً هم در ایران بوده مأمور ایران نمودند که هم بمحمدشاه تبریک بگوید و هم برای انعقاد یک معاهدهٔ تجارتی داخل مذاکره شود و روابط حسنه را از نو برقرار کند.
مستر الیس در موقعی بایران رسید که هنوز میرزا ابوالقاسم قائممقام حیات داشت. این مرد باهوش حاضر نشد یک عهدنامهٔ تجارتی روی زمینهٔ معاهدهٔ تجارتی ترکمانچای با انگلیسها برقرار کند و صریح بنمایندهٔ مختار انگلیس اظهار داشت بهتر این است که وزیر مختار دولت بهیه انگلیس در این مورد اصرار نکند و بگذارد این قبیل مسائل فعلا مسکوت بماند تا اینکه پادشاه ایران باندازهٔ کافی مقتدر شده بتواند جلو غضب روسیه را که بواسطه دادن این نوع امتیازات تحریک خواهد شد بگیرد، صدراعظم ایران عقیده داشت فعلا این موضوع بماند و از آن صحبت نشود.
مستر الیس در یادداشتهای خود میگوید:
«وعدهٔ آتیه دولت ایران موعد ندارد و نمیتوان گفت آن وعدهها را چه وقت انجام خواهد داد.»
اگر چه در اوایل سلطنت محمدشاه فتنههای خوابیده باز بیدار شدند، اما جدیت فوقالعادهٔ قائمقام همه آنها را ساکت و آرام گردانید و تمام را با یک سیاست تند و مؤثر برطرف نمود و از نو یک سر و صورت حسابی باوضاع پریشان دولت ایران داد.