برگه:تاریخ روابط ایران و انگلیس (جلد۱).pdf/۳۲۲

از ویکی‌نبشته
این برگ هم‌سنجی شده‌است.
۳۱۲

افتد، کالسکه جنرال رامقالپف مهماندار پیش از کالسکه‌ها راه برود. از کوچه دوسکرسکی و از پل زنجیر آویخته و از کنار باغ بهار عبور کرده وارد میدان امپراطوری گردیدند. احترامات عسکریه سواره و پیاده بعمل آمده و در میدان پادشاهی مانور کردند و نواختن سازندگان همه بعمل آمد و جمعیت بدر سرای امپراطوری رسید. ملتزمین در آنجا براهنمائی جنرال رامقالپف از کالسکه‌ها پائین آمده منتظر خواص همراهان شدند، بعد از نزول ایشان امیر نظام در پیش و سایرین در عقب بترتیب دو بدو داخل میدان سرای شده از آنجا عبور کرده در مقابل پله عمارت توقف کردند تا اینکه نواب شاهزاده با کالسکه بدان مکان رسید. نامه ما که بیک طاقه شال رضائی پیچیده و بمجموعه نقره گذاشته و شال دیگر بروی مجموعه کشیده بودند در کالسکه نواب شاهزاده بود. ایشان با دو دست مبارک خود مجموعه را بمیرزا صالح داده از کالسکه پائین آمدند. میرزا صالح با دو دست مجموعه نامه ما را برداشته در کنار نواب شاهزاده راه میرفت و بملاحظه حریمی، امیرنظام و میرزا مسعود و سایرین پشت سر ایشان و دو بدو شروع بمشی کردند. در پائین پله ایشیک آقاسی و دو نفر غلام پیشخدمت امپراطوری استقبال کرده و در بالای پله ایشیک آقاسی باشی ایستاده بود که لوازم احترام خود را بعمل آورد و در اطاق اول مارشال بزرگ در خانه و دو قطار پیاده دراقون[۱] از ابتدای پله تا اطاق دوم که اطلاق انتظار بود صف بسته بودند، همینکه نواب شاهزاده با همراهان وارد اطاق انتظار شدند آشانسون بزرگ و شامیلان بزرگ؟ تواضع و احترام خود را بعمل آوردند؛ بعد از تعارفات لازمه قهوه تکلیف کردند. صرف قهوه و تعارفات معمول دقیقه‌ای بیشتر طول نکشید که حسب‌الامر امپراطودی عزیمت حضور کردند. باز در قالاری و لمحهٔ شاهزاده را انتظار دادند و آن اطاقی است که شبیه همه جنرالان که در جنگ فرانسه مصدر خدمت شده بودند در آنجا کشیده شده. ایشیک آقاسی باشی دیگر برای احضار آمد، هشت نفر در خدمت شاهزاده بسلام امپراطوری مشرف شدند. هر دفعه که نواب شاهزاده کرنش میکردند امپراطور و امپراطریس بهمان طور جواب میگفت و حرکت


  1. Dragon