برگه:تاریخ روابط ایران و انگلیس (جلد۱).pdf/۲۹۲

از ویکی‌نبشته
این برگ هم‌سنجی شده‌است.
۲۸۲

و اودا را مشغول بودند بتصرف دائمی خود در بیاورند[۱]، با این گرفتاریها ممکن نبود بقوه نظامی بتوانند از حملات قشون ایران بممالک آسیای وسطی جلوگیری کنند. این بود که از دو نظر ایران و عثمانی را سهم دولت روس معین کردند، یکی بجهت مشغول نمودن دولت روس، دیگر به منظور ضعیف نمودن دولت ایران و عثمانی و برای این منظور اخیر جنگ ایران و روس را پیش آوردند.

جنگ ایران و روس یک جنگ عادی نبود بلکه نتیجه پیش‌بینی‌های ماهرانه‌ای بود که قبلا با استادی آنرا برای ایران تهیه نموده بودند و نه تنها شکست قوای مادی آن منظور بوده بلکه میخواستند قوای معنوی آنرا نیز برای همیشه محو نمایند.

شرایطیکه در معاهده ترکمان‌چای گنجانیده شد استقلال ایران را بطور کلی از بین برد و آنچه که باقی مانده اسمی بود و بس

دربار فتحعلی‌شاه که شرایط آن معاهده ننگین را قبول نمود باید انصافاً گفت که از مردمان بی‌چاره و عاجزی تشکیل شده بود؛ چونکه پیدایش بی سابقهٔ مال اروپائی در ایران آنها را غافلگیر نمود. یک مرتبه عده‌ای سیاسیون ماهر در ایران پیدا شدند که مقیاس فهم، علم و دانش آنها بکلی غیر از ایرانیها بود، ایرانی از همه جا بی خبر تا رفت بداند این‌ها کی هستند و مقصود آنها چیست چنان دست و پای آنها را سیاست دسیسه‌کار اروپایی بست و قید و بند بر آن نهاد که تصور رهائی از آن محال بود.

ایران تا این تاریخ چندان سر و کاری با ملل اروپائی نداشت، مگر گاهگاهی که سیاحی از ملل اروپائی ندرتاً قدم بآسیا میگذاشت، آنهم با هزار ترس و لرز. نه آنها از این ممالک آسیائی اطلاعی داشتند و نه آسیائی‌ها از آنها خبری. ملل آسیائی تمدن قدیم خود را گرفته دنبال آن میرفتند. اروپائی نیز تمدنی مخصوص بخود داشت و هیچ یک از این دو تمدن بیکدیگر شبیه نبود، اروپا پر از شور و غوغا وانقلاب بود، آسیا در مهد تمدن قدیم خود راحت بسر میبرد و اگر سر و صدائی هم بود فقط محلی بود، همینکه پای ملل اروپائی بممالک آسیا باز شد دیدند که این ممالک تا چه پایه از حیث قوای مادی و معنوی ضعیف میباشند و بچه سهولت میتوان بر آنها غلبه


  1. یادداشت‌های لرد مالزبوری. (جلد دوم صفحه ۳۹)