برگه:تاریخ روابط ایران و انگلیس (جلد۱).pdf/۲۸۶

از ویکی‌نبشته
این برگ هم‌سنجی شده‌است.
۲۷۶

بدهد که باوطان خویش مراجعت کنند.»

بهر حال وزیر مختار انگلیس بشاه اطمینان داد که روسها چنین نیتی ندارند و شاه حاضر شد غرامت جنگ را بدهد. باین ترتیب که شش کرور تومان نقداً از خزانه خود بپردازد، ولی روسها برای اینکه آذربایجان را تخلیه کنند حاضر نبودند کمتر از شش کرور تومان و نیم نقداً دریافت دارند و با این شرط که برای بقیه ده کرور تومان، خوی را در تصرف خود نگاه دارند تا دولت ایران بقیه غرامت را بدهد و پس از آن خوی را تخلیه کنند. در این جا موضوعی پیش آمد که ناچار باید بآن نیز اشاره شود.

در این هنگام دولت ایران از انگلیسها ادعا داشت که بموجب فصل ششم قرارداد نوامبر ۱۸۱۴ که بین ایران و انگلیس منعقد شده بود، دولت انگلیس باید قشونی مسلح بکمک ایران بفرستد و یا اینکه سالیانه تا خاتمه جنگ دویست هزار تومان برای مصارف قشون روس بایران پول نقد بدهد، مشروط بر اینکه در آن جنگ ایران پیش‌قدم نبوده و جنگ را اول شروع نکرده باشد. البته انگلیسها در این باب عذرها داشته و اظهار مینمودند مبادرت بجنگ از جانب ایران بوده و دولت روس تقصیری در این جنگ نداشته بلکه دولت ایران حکم جهاد بر ضد روسها صادر نموده است. باری در این باب مباحثات زیاد شد تا بجائی رسید که انگلیسها در این میان یک استفاده بموقع بکنند.

جان ویلیام کی، در کتاب تاریخ جنگهای افغانستان بهتر از هر کسی این موضوع را شرح داده است. اینک عین عبارت او در اینجا نقل میشود.

جان ویلیام کی گوید:

«انگلیسها در پی فرصت میگشتند که از زیر مسؤلیت مواد ۳ و ۴ قرارداد نوامبر ۱۸۱۴ که با دولت ایران داشتند فرار نمایند. در این هنگام آن موقع و فرصت فرا رسید. مبالغ زیادی روسها بعنوان غرامت جنگ از دولت ایران مطالبه مینمودند و دربار فتحعلی‌شاه بهر وسیله‌ای متشبث میشد که پول پیدا کند.

در این موقع گیر و دار که طلب‌کار سرسخت و بی‌انصافی بر یک دول زبون و بی‌چیز