بین سر هارفورد جونس و سر جان ملکم و مشاجرات آنها، حکومت هندوستان را در نظر پادشاه ایران بیقرب و بیاهمیت جلوه داده بود. بعلاوه عملیات حکومت هندوستان انگلیس در خلیج فارس در سال ۱۸۱۹ چشم شاه را ترسانده بود و تصور مینمود اگر دخالت وزیر مختار انگلیس نبود حکومت هندوستان عملیات خصمانه را بر ضد مملکت ایران شروع مینمود.
بعد از انعقاد معاهدهٔ ترکمانچای، بخصوص دیگر توجهی بایران نگردید و سعی نشد که روابط دوستی را با ایران نگاه دارند. دولت انگلیس وقتی که دولت ایران را در تحت فشار مالی دیده مواد راجعه بدادن مساعده مالی را در مقابل مختصر وجهی باطل نمود، دیگر هیچ اسباب تعجب نبود که نفوذ روسها در دربار شاهنشاه ایران زیاد گردد و نفوذ دولت انگلیس رو بضعف گذارد.
دولت ایران بعد از الغای آن مواد خیلی کوشید شاید بتواند یک معاهدهٔ دیگر بجای معاهده سال ۱۸۱۴ با دولت انگلیس منعقد نماید که وسیله حفظ و دفاع از استقلال و تمامیت ایران باشد ولی دولت انگلیس به تمام این خواهشهای دولت ایران جواب نامساعد داد و بدانها اعتنائی نکرد، تا اینکه در سال ۱۲۴۸ هجری (۱۸۳۳ میلادی) بحکم اجبار و احتیاج به نمایده سیاسی خود مقیم تهران دستور داد که با ایران داخل مذاکره شده تجدید معاهدهٔ فراموششدهٔ گذشته را بنماید؛ چونکه در این تاریخ روسها در دربار فتحعلیشاه رو بازدیاد گذاشته بود و مذاکرات دولتین برای عقد معاهده جدید تا سال ۱۲۵۳ (۱۸۷۳ میلادی) کشیده شده و هیچ نتیجه نداد و در سر افغانستان با ایران قطع روابط نمودند.»[۱]
در سال ۱۲۳۹ هجری (۱۸۲۴ میلادی) یکی از نجبای انگلیس موسوم به جرج توماس ارل آف آلب مارل[۲] باتفاق سه نفر از صاحبمنصبان نظامی حکومت هندوستان از راه بصره، بغداد وارد قصر شیرین شدند و از آنجا به کرمانشاه آمده در تشییع جنازه شاهزاده محمدعلی میرزای دولتشاهی که حمل به کربلا