برگه:تاریخ روابط ایران و انگلیس (جلد۱).pdf/۲۵۵

از ویکی‌نبشته
این برگ هم‌سنجی شده‌است.
۲۴۵

فتحعلیشاه و دربار ایران را علیه افغانستان برانگیختند و اسباب ضعف افغانها را فراهم آوردند، چه افغانها فقط در مقابل قشون شاهنشاه ایران تسلیم میشدند و بس، چونکه هنوز هم ضرب شصت نادری از یاد آنها نرفته بود و عده بیشماری در میان آنها حیات داشتند که جنگهای نادر را بچشم دیده بودند، بعلاوه افغانستان همیشه جزء ایران بوده و کشیدن شمشیر بر روی پادشاه ایران یک نوع گناه غیرقابل عفو بشمار میرفت هنوز هم پادشاه ایران در میان آنها ظل‌اله نامیده میشد.

کاریکه در این تاریخ بواسطه آمدن مهدیعلی‌خان بهادرجنگ و یکسال بعد از مسافرت او در ورود سرجان ملکم انجام گرفت این بود که ایران علیه افغانستان قشونکشی کرد و همین قشونکشی باعث شد که جنگ داخلی در افغانستان قوت بگیرد و آن قوه‌ای که در پشت دروازه‌های هندوستان اسباب خوف و وحشت سوداگران آن مملکت (انگلیس‌ها) بود از بین برود و بعدها بآنها فرصت بدهد جای خودشان را در هندوستان محکم نموده بآن مملکتی که بواسطه جنگهای خارجی و داخلی ذلیل و پریشان و ناتوان شده است بسهولت دست یابند.

افغانستان بجنگ داخلی گرفتار شد و ایران نیز که در این موقع دولت مقتدری بشمار میرفت با یک دولت خارجی بمراتب قوی‌تر از خودش در جنگ شد، تا اینکه قوای مادی و معنوی آن نیز مانند افغانستان ضعیف و ناتوان گردید، آنوقت اختناق هر دو بآسانی میسر شد.

انگلیسها دوستی و مساعدت ایران را که در سال ۱۸۰۱ بجان منت داشتند، در سال ۱۸۰۴ بکلی آنرا رها نمودند. دلیل چه بود که این طور شد؟... البته دلیل آن پرواضح است؛ چونکه جنگ داخلی در اقغانستان شروع گردید و دولت روس


بقیه پاورقی صفحه پیش

    «موفقیت‌های سرحارفورد جونس تماماً بوسیله رشوه بوده، چونکه بدون رشوه غیرممکن است موفقیت حاصل نمود.»
    By cash alone, all Political questions are decided... this is a country in which one can not go on, without a large expenditure of money. J. W. Kaye P. 73 Vol. 1.