برگه:تاریخ روابط ایران و انگلیس (جلد۱).pdf/۲۳۱

از ویکی‌نبشته
این برگ هم‌سنجی شده‌است.
۲۲۱

«در پائیز سال ۱۸۱۵ مستر ویلوک که همراه مستر هنری الیس بلندن رفته بود مراجعت نمود و قرارداد نوامبر ۱۸۱۴ را که بامضای اولیای امور انگلستان رسیده بود همراه آورد و یک مراسله نیز از جانب نایب‌السلطنه پادشاه انگلیس که بعدها به جرج چهارم معروف شد[۱] برای پادشاه ایران همراه داشت.»

چون موریر باخلاق شاه و درباریان او خوب آشنا شده بود تقاضا نمود که ارائه مکتوب نایب‌السلطنه انگلستان و معاهدهٔ امضا شده، بهتر است با تشریفات مخصوص بعمل آید. بنابراین روز آن از طرف دربار شاه معین گردید.

موریر گوید:

«پادشاه ایران از آمدن مستر ویلوک مطلع گردید و بعرض شاه رسیده بود که حامل مکتوب نایب‌السلطنه انگلستان میباشد و معاهده سال قبل نیز بامضاء رسیده همراه او فرستاده شده است. شاه از اینکه روابط حسنه بین دولت ایران و انگلستان باین وسیله استحکام پیدا نموده بود خیلی خوشوقت بود و حکم داد ما را با جلال و شکوه تمام بحضور برند، لذا ما را در عمارت مجلل تازه‌ایی که جدیداً بنا نموده بودند بار حضور داد. ما با ترتیب منظم حرکت نموده درب عمارت شاه پیاده شدیم، سر و وضع خودمان را مرتب نموده بطرف محل جلوس شهریار ایران راه افتادیم. میرزا شفیع صدراعظم ما را بحضور هدایت نمود، کاغذ نایب‌السلطنه را مستر ویلوک در دست داشت، من خود عهدنامه امضا شده را حامل بودم، پادشاه ایران در یک اطاق بسیار باشکوه و مزینی جلوس کرده بود. ما را با گشاده‌روئی خوش آمد گفت و فرمود: –

از این اتحاد و دوستی دولتین زیاده از حد خوشوقت میباشیم و امیدواریم هیچ اتفاق سوئی رخ ندهد که باعث تغییر این اتحاد و یگانگی گردد که فعلا در میان دولتین برقرار است همچنین در ضمن بیانات خود فرمود – در میان ما معمول است وقتیکه در بنای جدید میخواهند منزل کنند باید در ساعت نیک باشد تا وسیله

  1. اخیراً شرح زندگانی جرج چهارم را در کتابیکه شین لزلی S. Leslie در سال ۱۹۲۶ نوشته است مطالعه نمودم، من تصور میکنم این شهریار در فساد اخلاق در میان شهریاران گذشته اروپا بی‌نظیر باشد.