برگه:تاریخ روابط ایران و انگلیس (جلد۱).pdf/۲۲۵

از ویکی‌نبشته
این برگ هم‌سنجی شده‌است.
۲۱۵

ناپلئون بدست دشمن افتاد و دشمن این واقعه را در اعلامیه خود منتشر ساخت و در همان روز ملکه ناچار شد از پاریس خارج شود.

قشونهای متحدین پاریس را محاصره نمودند، گارد ملی فرانسه مردانه جنگید و با این که عده آنها از ۷ یا ۸ هزار نفر تجاوز نمیکرد چهارده هزار نفر بدشمن تلفات وارد آوردند. بالاخره ناچار شدند در ۲۱ مارس ۱‍۸۱۴ بیرق سفید کشیده تسلیم شوند و پاریس از طرف قشونهای متحدین اشغال گردید.

من در این روزها در وجنات اهل شهر پاریس دقت میکردم و مشاهده مینمودم که هیچ تغییر حالت نداده‌اند. مثل اینست که دارند پردهٔ آخر یک تراژدی هولناکی را تماشا مینمایند.

شهر پاریس با یک سکوت و آرامی بدست متحدین افتاد و این خود نشان میداد که ملت فرانسه از ناپلئون خسته و از او رو گردان شده است. هیچ صحبت از اشغال پاریس در بین مردم نبود بلکه صحبت عمده آنها فقط در تغییر سلطنت و دولت بود و برای اولین دفعه اسم خانواده بوربون برده میشد[۱] و از ورود متحدین بپاریس در میان سکنه یک شادی فوق‌العاده ظاهر شده بود. عصر آنروز سلطنت‌طلبان اجتماع نموده تصمیم گرفتند نماینده مخصوصی پیش امپراطور روس، الکساندر اول بفرستند و میل فرانسه را باو اظهار کنند که طالب عودت خانواده بوربن میباشند. نمایندگان مراجعت نموده انتخاب لوئی هجده را بسلطنت فرانسه اعلام داشتند.

ناپلئون رفت، ناپلئون بضرب شمشیر خود بر ملت فرانسه غلبه نمود، همینکه شمشیر او شکست، ناپلئون بدون شمشیر دیگر برای فرانسه موضوع نداشت.

ناپلئون در ۱۱ اپریل ۱۸۱۴ از تاج و تخت فرانسه استعفا داد و در بیستم


  1. مکیاول معروف در کتاب شهریار - (prince) خود چندین بار متذکر میشود و به شهریاران نصیحت میکند که در دورهٔ تسلط خود هر کاری را میخواهید در کشور انجام دهید مختارید؛ ولی باید مواظب باشید که ملت از شما روگردان نشود. بر دشمن خارجی ممکن است بدسایس و حیل فایق آمد، ولی همینکه ملت از پادشاه روگردان شد آن دیگر قابل جبران نیست.