خان حاجبالدوله با لباسهای درباری خودشان را که با کالسکه بسته شاه را این طرف و آن طرف راه میبرند و شاه اظهار خوشحالی مینمود. میرزا شفیع صدراعظم اظهار تعجب مینمود از اینکه کالسکه هم بجلو و هم بعقب کشیده میشود.»[۱]
سر گور اوزلی خیلی اصرار داشت که دولت ایران با دولت روس صلح کند. در دربار ایران چندان مقاومت برای انجام این صلح دیده نمیشد. فقط عباس میرزا نایبالسلطنه بود که برای استرداد ایالات قفقاز ایستادگی میکرد و لازم بود سر گور اوزلی بتبریز برود و با نایبالسلطنه قرار اینکار را بدهد. این بود که در اوایل ماه جون همان سال با همراهان خود عازم تبریز گردید که حضوراً با نایبالسلطنه این مسائل را حل کند.
سر گور اوزلی قریب یکماه در تبریز پیش عباس میرزا توقف نمود. بعد از دید و بازدیدهای رسمی این دو نفر بطوری بهم نزدیک شده بودند که دیگر رسوم و آداب رسمی را کنار گذاشته با هم دوستانه مراوده داشتند و شاهزاده عباس میرزا تمام مسائل سری و اطلاعات داخلی خود را آزادانه به نماینده مختار انگلیس اظهار مینمود.
موریر گوید:
«با اینکه در میان ایرانیها راستی و صداقت وجود ندارد و بر ما هم مسلم شده بود که شاهزاده عباس میرزا ایرانی است، با این احوال میدانستیم آنچه را که اظهار میکند عین حقیقت است. عباس میرزا بدون اینکه چیزی از مسائل سری را پنهان کند همه را صمیمانه برای سر گور اوزلی حکایت مینمود.»
موریر عباس میرزا را یک آدم خیلی جدی و وطنخواه ایرانی معرفی میکند و میگوید این آدم دارای صفات پسندیده و افکار عالی میباشد و علاوه میکند که کمتر کسی را تا حال باین آراستهگی مشاهده نمودهام. در لباس بسیار ساده است و لباسش هیچ فرقی با لباس دیگران ندارد. در این قسمت مانند اسکندر کبیر میباشد. عشق سرشاری به مطالعه کتب و کسب اطلاعات دارد مخصوصاً تاریخ وطن خود را خوب میداند و کتاب شاهنامه فردوسی را بسیار دوست دارد و همیشه آنرا مطالعه
- ↑ سفرنامه موریر جلد دوم (صفحه ۱۹۸)