برگه:تاریخ روابط ایران و انگلیس (جلد۱).pdf/۱۱۷

از ویکی‌نبشته
این برگ هم‌سنجی شده‌است.
۱۰۷

من از این عهدنامه که دارای چهارده ماده بود در همان جا سواد برداشتم.

در ایران هیچ رعایت حفظ اسرار نمیشود و اهمیت بمستور داشتن مطالب سری نمیدند چنانکه در مورد خود ما هم همینطور بود. مثلا روزی یک مطلب بسیار سری بود که میبایست باطلاع پادشاه ایران برسد و جواب آنرا خودشان بدون

    در متن تاریخ اشاره شد که چگونه مسیو ژوبرت فرستاده مخصوص ناپلئون معاهده‌ای بین ایران و فرانسه منعقد نمود و در نتیجه جنرال گاردان با ۷۰ نفر صاحب منصب و مهندس و معلم بایران آمده مشغول کار شدند.

    تازه دولت ایران میرفت از آمدن صاحب‌منصبان فرانسه استفاده نماید که جنگ ایلو بین فرانسه و روسیه واقع گردید. این جنگ منجر بشکست قشون روس شد و معاهده تیلسیت در تاریخ ۹ ژوئیه ۱۸۰۷ مابین فرانسه و روسیه منعقد گردید که اوضاع اروپا را بکلی تغییر داد و شرح آن گذشت.

    در این معاهده اختلافات بین روس و فرانسه مرتفع گردید. ناپلئون واسطه صلح بین روسیه و عثمانی شد روسیه هم واسطه دوستی بین فرانسه و انگلیس گردید و این دو امپراطور برادروار دست دوستی و اتحاد بهم دادند.

    الکساندر امپراطور روس در این برخورد بیش از پدر خود پول اول مفتون ناپلئون شد و ظاهراً تمام پیشنهادهای او را قبول نموده با نهایت صمیمیت و دوستی این دو امپراطور از هم جدا شدند و رفتند که روی نقشه تقسیم اروپا بین فرانسه و روس کار بکنند.

    بطوریکه قبلا هم اشاره شد ضمن خواهش‌های الکساندر امپراطور روس که از ناپلئون داشت یکی هم این بود که فرانسه وساطت او را برای ایجاد دوستی بین امپراطور فرانسه و انگلستان قبول نماید. ناپلئون نیز در آن موقع برای پیش بردن خیالات خود بیش از هر کسی باستقرار صلح در اروپا مایل بود و خیلی هم آروز داشت اختلافات بین دولتین فرانسه و انگلیس فعلا بر طرف شود، ولی دولت انگلستان بهیچ طریق مایل نبود که ناپلئون دیکتاتور اروپا گردد و احکام او در تمام قاره اروپا نافذ باشد. با آنکه در آن تاریخ تمام اروپا تحت نفوذ ناپلئون قرار گرفته و قشونهای فاتح فرانسه بزور سرنیزه بر تمام سلاطین قاره اروپا تسلط پیدا کرده بودند و تمام بنادر را بروی تجارت با انگلستان مسدود نموده بودند با تمام این احوال دولت انگلیس بهیچوجه حاضر نبود در مقابل ناپلئون سر تسلیم فرود آورد چرا؟...

    زیرا او بخوبی میدانست که هر وقت و هر زمان اراده کند میتواند ملت اروپا را با اهرم طلای خود بحرکت در آورد. (نقل از کتاب خاطرات ناپلئون بناپارت تألیف بورین صفحه ۳۴۳)– بنابراین بصلح با ناپلئون تن در نداد.

    تنها چیزی که در هنگام ملاقات دو امپراطور در تیلسیت ابداً مورد توجه قرار نگرفت