خطابه خود را بزبان انگلیسی از روی نوشته شروع بخواندن نمود. اول پادشاه ایران بمحض شنیدن یک تکانی خورد بعد معلوم بود که از شنیدن آن خوشحال است همنیکه خطابه بآخر رسید فوراً جعفر علیخان نماینده دولت انگلیس مقیم شیراز جلو آمده ترجمه فارسی آنرا بعرض شاه رسانید این است ترجمه آن خطابه:
«اعلیحضرتا، پادشاه متبوع من برای تجدید روابط اتحاد و یگانگی که از سالیان دراز بین پادشاهان ایران و انگلستان برقرار بوده مرا بآستان بلندمرتبه اعلیحضرت شاهنشاهی روانه نموده است و مأمورم نیات صمیمانه شهریار خود را بسمع ذات مقدس ملوکانه برسانم.
این مأموریت مهم و خدمت بزرگ که بمن محول شده آنرا پیوسته برای خود در تمام ایام زندگانی یک نوع افتخار بیمانند و سعادت دائمی تصور خواهم نمود و حال که این نامه پادشاه محبوب خود را تسلیم مینمایم امید و اطمینان کامل دارم که تحت عنایت و الطاف بیپایان اعلیحضرت شاهنشاهی واقع خواهم شد.
آرزومندم خداوند متعال که تمام سوانح روزگار در ید قدرت اوست در ازدیاد سعادت و اقبال شاهنشاهی نظر مخصوصی عنایت فرماید و امید است که دوستی و اتحاد و یگانگی و منافع ایران و انگلیس از این ببعد ثابت و توأم و برقرار باشد.»
پادشاه ایران پس از آن گفت که دوستی این دو مملت قدیمی است و امید است که بعدها این دوستی روز بروز زیادتر گردد. بعد شاه سؤال کرد: – برادر من پادشاه انگلستان حالش چگونه است؟ دماغش چاق است؟ احوالش چطور است. بعد سئوال کرد آیا شاه فعلی انگلستان پسر پادشاه سابق است که اتباع او با ایران روابط داشتهاند؟...... وقتیکه گفته شد این همان پادشاه است که در آن زمان هم سلطنت میکرد بعد شاه گفت عجب! فرانسویها در این باب هم دروغ گفتهاند. (چونکه فرانسویها شهرت داده بودند که پادشاه انگلستان مرده است).[۱]
- ↑ در این تاریخ پادشاه انگلستان جرج سوم بوده، (جلوس سال ۱۷۶۰، وفات سال ۱۸۲۰ میلادی) مدت شصت سال تمام سلطنت نموده. وقایع مهم در زمان او رخ داد مانند جنگهای آزادی ایالات متحده امریکا؛ انقلاب فرانسه؛ شورش ایرلند و جنگهای ناپلئون که تمام در ایام سلطنت جرج سوم اتفاق افتاد.