برگه:اکونومی پلتیک.pdf/۱۲

از ویکی‌نبشته
این برگ نمونه‌خوانی نشده‌است.
(۱۱)
 

میگیرند و اینکه آنها تاکنون بصدا درنیامده‌اند از بابت کمی هوش ایشان است و با اینحال دیر یا زود سر وامیزنند چه حالا آنها ازین اجاره‌داری چیزی نمیبرند جز مشتی ذرّت و همین سخت گیری مالکین و وضع و اقتضای دوره عنقریب ایشانرا بیدار میکند و زبان جمله را در مطالبه حقوق باز و دراز مینماید چنانکه در جاهای دیگر نیز زارعین باین بلیّه یا بلیّات دیگر مبتلا بودند بهوش آمدند و ملّاکین را مجبور بحق و حساب نمودند
در ایرلاند قبل از قوانین زراعتی سال هزار و هشتصد و هفتاد و هزار و هشتصد و هشتاد و یک معایبی در کار زارعین بود از جمله اراضی را سال بسال اجاره میکردند و اگر زمینها را پرفایده و حاصلخیز مینمودند باندازه همان ترقی که نتیجه زحمت شخصی آنها بود باید بر وجه اجاره بیفزایند و اگر نمیافزودند باید ناچار زمین را بمالک آن واگذار کنند و هیچ اجر آن ترقّی و مساعی خود را نخواهند قانون سنه هزار و هشتصد و هفتاد بمستأجر حق داد که اجر ترقّی زمین و زحمات خود را مطالبه کند نیز اگر مالک بخواهد بیجهت زمین را از دست او بگیرد بادّعا پردازد و تمکین تعدّی مالک را ننماید و قانون سنه هزار و هشتصد و هشتاد و یک باز قدری کار را بهتر و روبراه‌تر کرد یعنی قرار شد مجلسی باسم مجلس املاک منعقد شود و وجه اجاره اراضی را آن مجلس تعیین کند و مجلس پارلمنت قرار داد آن وجه اجاره تا پانزده سال تغییرناپذیر باشد و مستأجر بتواند منفعتی را که احداث کرده بفروشد و مقرّر شد