برگه:انقلاب ایران.pdf/۴۳

از ویکی‌نبشته
این برگ نمونه‌خوانی شده ولی هنوز هم‌سنجی نشده‌است.
انقلاب ایران

تازه‌تری را مجله المنار مصر انتشار داده و مطالب متعدد دیگری از فعالیت درخشان او در هر مرحله در دست انتشار است.

بزرگترین و مشهورترین هوادارش شیخ محمد عبده مفتی بزرک مصر است که با وجودی که خود او بدون شک بزرگترین مفکر و مدرس اسلامی معاصر بشمار است همواره افتخار باستادش سیدجمال‌الدین مینماید - اینها اول در ۱۸۷۱ در مصر یکدیگر را ملاقات و از این تاریخ ببعد ما نمودار و آثار قابل‌اعتمادی از بیوگرافی سید در دست داریم. ولی برای اوایل زندگانی و پیدایشش فقط شرحی در دست داریم که نه‌تنها ضعیف است بلکه اشکال افغانی و زایشگاهش در افغانستان بودن و چگونگی استفاده‌های دوره جوانی او را پیش میاورد.

این فقره بر همه ایرانیان و همچنین مورخین بزرگی مانند ژنرال هوتن شنیدلر[۱] ثابت است که او در اسدآباد نزدیک کابل زائیده نشده و قطعاً در اسدآباد همدان ایران تولد یافته که در اینصورت او نمیتوانسته در قضایای سیاسی افغانستان بسالهای ۶۸-۱۸۵۷ که خود تصریح میکند وارد شده باشد - چنین تصور میرود که چون او یک ایرانی واقعی بوده - با اذعان بافغانی بودن میخواسته در محیط سنی‌جماعت آنجا روزگاری را با آسایش و امنیت بیشتری بگذراند - از طرف دیگر از حمایت بی‌اعتبار حکومت ایران که نسبت برعابای خود دارد برکنار باشد.[۲]

بنابراین بحساب خودش سید جمال‌الدین در قریه اسدآباد نزدیک کانار از شهرستان کابل در سال ۱۲۵۴ قمری = ۲۹-۱۸۳۸ میلادی متولد شده - پدرش سید حیدر و

  1. General houtan schindler
  2. طبق مندرجات کتاب بیداری ایرانیان خلاصه تحقیقات و نظریات مولف از منابع عربی این است که سید ایرانی و نسبت افغانی بودن را فقط از لحاظ حفظ و صیانت بخود داده و در شرحی از بیوگرافی او نوشته شده که دوست محمدخان پدربزرگ امیر عبدالرحمن خان دارائی سیدحیدر را ضبط و او را ناگزیر بسکونت در کابل نمود که در تحت مراقبت و نظارت نزدیک باشد. همچنین در بیداری ایرانیان متذکر است که محل تولد او در هفت فرسنگی همدان و ۵ فرسنگی کنکاور (دهکده اسدآباد) که ۸۰۰ خانوار و چهار هزار جمعیت دارد بوده پدرش سید حیدر فقیری بی‌سواد بود از پنج تا ده‌سالگی سید در مکتب محلی درس خواند، در هشت سالگی او خواندن و نوشتن فارسی را فراگرفت و ترکی را نیز میدانست در ده سالگی از نزد پدر گریخت و بسلامتی بهمدان-اصفهان و مشهد رفته و بالاخره بافغانستان سفر کرد و در آن جا انگلیسی را تحصیل نمود با وجود بر این از ملیت ایران استنکاف و هر گونه روابطی را با اسدآباد همدان قطع نمود.