انقلاب ایران
بخش یکم
سید جمال الدین - قهرمان اتحاد اسلامی
در تابستان ۱۹۰۲ از من خواسته شد یک سخنرانی برای طلاب دانشگاه که در موقع تعطیل در کامبریج مانده بودند بکنم.
در این نطق من روی پارهای ایرادات نسبت بوجود جبهه اسلامی (که مبنی بر سخنان دوست مهمان خودم بود) بطور جدی و روشنی پافشاری کردم که در واقع کشف بدیهیات شمرده میشد - چه بنظر من قضیه موضوع بحث را از زمانیکه بعنوان اتحاد اسلامی در غرب مطرح شده بطور کلی نوعی از تعصب شناختهاند درصورتیکه این نیز مانند تعصب اتحادیه نژاد ژرمن یا اتحادیه نژاد اسلاو با امپراطوری بریتانیا و در بادی امر چیز دیگری جز جنبه دفاعی و مبنی بر ریشه اساسی دیانت عمومی که کمتر از ریشه اصلی نژادی نیست نمیباشد.
لیکن بدون شک وقایع اخیر در میان ملل اسلامی هوای برادری و اشتراک منافع بیشتری را موجب گشته - در ست مانند فعالیت اتحادیه کارگران که از اتحادیههای کارفرمایان بوجود آمده - چه دول مستقل اسلامی باقیمانده (ترکیه - ایران و مراکش) که از طرف دول معظمه اروپا که منفرداً یا مجتمعاً تهدید به استثمار گشته - آنانرا بیدار و متوجه خطر ساخته و خورد خورد ناگزیر به پایداری و استحکام موقعیت خود شدهاند. با اینوصف ممکنست ما در سخن خود عنوان نهضت اسلامی بدان دهیم.
بیداری مسلمانان دنیا که کمابیش در سی یا چهل ساله اخیر از تظاهرات سیاسی یا مذهبی در ترکیه - ایران - مصر - مراکش - قفقاز - کریمه و هند سر زده بدون شک فتح ژاپون در جنگ با روسیه آنرا سریع و همآهنکتر ساخته - چه این فتح بصورتی درآمد که آسیائی را مسلح و مجهز کرده آنها را شایسته و قادر نمود که در صحنه پیکار با مهیبترین ارتش اروپائی روبرو و منظور خود را حقا از پیش ببرند - ولی بیداری را باید قدری عقبتر برد - نهضت اصلاحطلبانه ترکیه که برهبری شناس افندی - ضیاء پاشا و کمال به بنام جوانان ترک و بهتر بگوئیم ترکهای نوین (رجوع بتاریخ ادبی