| | | | | | |
|
گر به کام دل رسید از یار خود یاری چه شد؟ |
|
ور به وصلش شادمان گردید غمخواری چه شد؟ |
|
|
عاشقی گر کامیاب آمد ز معشوقی چه گشت؟ |
|
بیدلی گر بوسهای بستد ز دلداری چه شد؟ |
|
|
خار غم چون در دل من میخلید از دیر باز |
|
این زمانم گر برون آمد گل از خاری چه شد؟ |
|
|
عمر خود در کار او کردم به امید دمی |
|
گر پس از عمری میسر شد مرا کاری چه شد؟ |
|
|
ای رقیب، از عشق او تا کی شوی مانع مرا؟ |
|
بار او من میبرم بر دل، ترا باری چه شد؟ |
|
|
تشنهام، گر خوردم اندر منزلی آبی چه بود؟ |
|
کافرم، گر بستم اندر عشق زناری چه شد؟ |
|
|
اوحدی گر ماجرای عشق گوید عیب نیست |
|
بلبلی گر ناله کرد از طرف گلزاری چه شد؟ |
|