انوری (مقطعات)/مقبلی آنکه روز و شب ادبار

از ویکی‌نبشته
انوری (مقطعات) از انوری
(مقبلی آنکه روز و شب ادبار)
  مقبلی آنکه روز و شب ادبار از سر و ریش او همی ریزد  
  دست بر نبض هر کسی که نهاد روح او از عروق بگریزد  
  هر کجا کو نشست از پی طب درزمان بانگ مرگ برخیزد  
  ملک‌الموت کوفته دارد اندر آن دارویی که آمیزد