انوری (غزلیات)/بدو چشم تو که تا زندهام
ظاهر
بدو چشم تو که تا زندهام | تو خداوندی و من بندهام | |||||
سر زلف تو گواه منست | که من از بهر رخت زندهام | |||||
به رخ خویش بنازی چنان | که من از عشق تو تا زندهام | |||||
چه زنم خنده که در عشق تو | ز دو صد گریه بود خندهام |