امیر خسرو دهلوی (انتخاب از غزلیات)/هر کس آنجا که می و شاهد و گلشن آنجاست
هر کس آنجا که می و شاهد و گلشن آنجاست | من همانجا که دل گمشدهی من آنجاست | |||||
هر شب ای غم چه رسی در طلب دل اینجا | آخر آن سوختهی سوخته خرمن آنجاست | |||||
گفتی ای دوست که بگریز و ببر جان زین کوی | چون گریزم که گروگان دل دشمن آنجاست | |||||
دل ندارم غم جانان زچه بتوانم خورد | پیش از ین گرچه غمی بود دلی هم بودست |