امیر خسرو دهلوی (انتخاب از غزلیات)/هر مژه از غمزه‌ی خون ریز تو ناوک زنی است

از ویکی‌نبشته
امیر خسرو دهلوی (انتخاب از غزلیات) از امیر خسرو دهلوی
(هر مژه از غمزه‌ی خون ریز تو ناوک زنی است)
  هر مژه از غمزه‌ی خون ریز تو ناوک زنی است کاندرون هر جگر زان زخم ناوک روزنی است  
  چشمت آفت، غمزه فتنه، خط قیامت، رخ بلاست آشنایی با چنین خصمان نه حد چون منی است  
  جان که زارم می‌کشد از یاد چون تو دوستی جان من از تو چه پنهان آشکارا دشمنی است  
  چشمم ار بی‌تو جهان بیند بگیرش عیب ازانک خیره‌ی بی‌دیده‌ی آلوده‌ی تر دامنی است  
  ساقیا گر می خورم بی تو نگویی کان می است مردنم را شربتی و آتشم را روغنی است  
  اندران مجلس که خود را زنده سوزند اهل عشق ای بسا مرد خدا کو کمتر از هندو زنی است  
  عندلیبان را غذای روح باشد بوی گل مرغ دشت است آنکه عاشق برجو و بر ارزنی است  
  هر شبی خسرو که گوید سینه‌ی در کویت بدرد زیر دیوار تو سلطان پاسبان چوبک زنی است