امیر خسرو دهلوی (انتخاب از غزلیات)/خرم آن لحظه که مشتاق به یاری برسد
خرم آن لحظه که مشتاق به یاری برسد | آرزومند نگاری به نگاری برسد | |||||
دیده بر روی چو گل بندد نبود خبرش | گر چه در دیده ز نوک مژه خاری برسد | |||||
لذت وصل نداند مگر آن سوختهای | که پس از دوری بسیار به یاری برسد | |||||
قیمت گل نشناسد مگر آن مرغ اسیر | که خزان دیده بود پس به بهاری برسد |