امیر خسرو دهلوی (انتخاب از غزلیات)/جوان و پیر که در بند مال و فرزندند
پرش به ناوبری
پرش به جستجو
جوان و پیر که در بند مال و فرزندندنه عاقلند که طفلان ناخردمندند بخانهیی که ره جان نمیتوان بستنچه ابلهند کسانی که دل همی بندند به سبزه زار فلک طرفه باغبانانندکه هر نهال که شاندند باز برکندند جمال صحبت هم صحبتان غنیمت دانکه میروند نه ز انسانکه باز پیوندند بسا ز توشه ز بهر مسافران وجودکه میهمان عزیزند وروز کی چندند ترا به از عمل خیر نیست فرزندیکه دشمنند ترا زادگان نه فرزندند مجوی دینی اگر اهل معینی خسروکه از همای به مردار میل نپسندند ز گریه من نتوانم نوشت نامه به دوستو گر جواب رسد نیز من نیارم خواند