امیر خسرو دهلوی (انتخاب از غزلیات)/جعد مرغولت که در هربند او صد حلقه است

از ویکی‌نبشته
امیر خسرو دهلوی (انتخاب از غزلیات) از امیر خسرو دهلوی
(جعد مرغولت که در هربند او صد حلقه است)
  جعد مرغولت که در هربند او صد حلقه است دام دلهای اسیران گرفتار بلاست  
  هر که در کوی تو بویی برد از عالم گذشت هر که از دردت نصیبی یافت فارغ از دواست  
  بی رخت از پا فتادم بی‌لبت رفتم ز دست قدر گل بلبل شناسد قدر باده می پرست  
  هست سر بردوش من باری و باری می کشم تا مگر اندازمش در پای خوبان عاقبت  
  رای آن دادم که خونم را بریزند اهل حسن شد موافق رای من با رای خوبان عاقبت  
  بارها گفتم که ندهم دل به خوبان لیک دل گشت از جان بنده و مولای خوبان عاقبت  
  با چنان خونین لبی کاید همی زو بوی شیر خون من می‌خور حلالست آن چو شیر مادرت  
  چشم من دور ار بگویم مردم چشم منی زانکه هرساعت همی بینم برآب دیگرت