امیر خسرو دهلوی (انتخاب از غزلیات)/ای رفته و ترک من بد نام گرفته

از ویکی‌نبشته
  ای رفته و ترک من بد نام گرفته وز دست وفای دگران جام گرفته  
  باز آمده‌ای تابنمایی و بسوزی در شور میاور دل آرام گرفته  
  خونم مخور ای دوست که این باده غم آرد چون دید توان آن رخ گلفام گرفته  
  دشنام مرا گفته بدی دوش و همه شب من لذت آن گفتن دشنام گرفته  
  من دوزخی عقل و بسا دوزخی عشق کو صد چو من سوخته را خام گرفته  
  ای گل چه زنی خنده ز نالیدن خسرو کازرده بود بلبل در دام گرفته