کلیات سعدی/مواعظ/برخیز تا به عهد امانت وفا کنیم

از ویکی‌نبشته

۴۵ – ط

  برخیز تا بعهد امانت وفا کنیم تقصیرهای رفته بخدمت قضا[۱] کنیم  
  بیمغز بود سر که نهادیم پیش خلق دیگر فروتنی بدر کبریا کنیم  
  دارالفنا کرای مرمت نمیکند بشتاب تا عمارت دارالبقا کنیم[۲]  
  دارالشفای توبه نبستست در هنوز تا درد معصیت بتدارک دوا کنیم[۲]  
  روی از خدا بهرچه کنی شرک خالصست[۳] توحید محض کز همه رو در خدا کنیم[۴]  
  پیراهن خلاف بدست مراجعت یکتا کنیم و پشت عبادت دوتا کنیم[۵]  
  چند آید این خیال و رود در سرای دل[۶] تا کی مقام دوست بدشمن رها کنیم  
  چون برترین مقام ملک دون قدر ماست چندین بدست دیو زبونی چرا کنیم  
  سیم دغل خجالت و بدنامی آورد خیز ای حکیم تا طلب کیمیا کنیم  
  بستن قبا بخدمت سالار و شهریار امیدوارتر که گنه در عبا کنیم  
  سعدی گدا بخواهد و منعم بزر خرد ما را وجود نیست بیا تا دعا کنیم[۷]  
  یارب تو دستگیر که آلا و مغفرت در خورد تست و در خور ما هرچه ما کنیم  


  1. ادا.
  2. ۲٫۰ ۲٫۱ در نسخه‌ها این دو بیت در یکغزل نیست یا اینست یا آن.
  3. حاصلست.
  4. در بعضی از نسخه‌های معتبر بیت چنین است:
      روی از خدا در همه کردیم و هیچ نیست صدق آن بود که از همه رو در خدا کنیم  
  5. در دو نسخه معتبر بیت چنین است:
      یکسو نهیم شهوت نفس و هوای دل پشت عبادت از دل یکتا دوتا کنیم  
  6. افسوس میرود دل دشمن بدست دیو.
  7. در دو نسخهٔ بسیار معتبر:
      سعدی توانگران بتجارت روند و ما درویش وار بر در منعم دعا کنم