محتشم کاشانی (غزلیات)/گفتمش دم به دم آزار دل زار مکن

از ویکی‌نبشته
محتشم کاشانی (غزلیات) از محتشم کاشانی
(گفتمش دم به دم آزار دل زار مکن)
  گفتمش دم به دم آزار دل زار مکن گفت اگر یار منی شکوه ز آزار مکن  
  گفتمش چند توان طعنه ز اغیار شنید گفت از من بشنو گوش باغیار مکن  
  گفتم از درد دل خویش به جانم چه کنم گفت تا جان شودت درد دل اظهار مکن  
  گفتم آن به که سر خویش فدای تو کنم از میان تیغ برآورد که زنهار مکن  
  گفتمش محتشم دلشده را خوار مدار گفت خود را ز پی عزت او خوار مکن