محتشم کاشانی (غزلیات)/چون من به در هجر ز بیداد تو رفتم

از ویکی‌نبشته
محتشم کاشانی (غزلیات) از محتشم کاشانی
(چون من به در هجر ز بیداد تو رفتم)
  چون من به در هجر ز بیداد تو رفتم چندان نگهم داشت که از یاد تو رفتم  
  چون فاخته‌ی سنگ ستم خرده ازین باغ دل در گرو جلوه‌ی شمشاد تو رفتم  
  بشتاب ز دنبال که با زخم غریبی از صید گه غمزه‌ی صیاد تو رفتم  
  برکس مکن اطلاق هلاکم که ز دنیا از سعی اجل هم نه بامداد تو رفتم  
  پوشیده کفن سوی مکافات گه حشر تا زین ستم اباد برم داد تو رفتم  
  خسرو ز جهان می‌شد و آهسته به شیرین می‌گفت که من در سر فرهاد تو رفتم  
  نالان به درش محتشم از بس که نشستی من منفعل از ناله و فرهاد تو رفتم