محتشم کاشانی (غزلیات)/ناصحا از سر بالین من این پند ببر

از ویکی‌نبشته
محتشم کاشانی (غزلیات) از محتشم کاشانی
(ناصحا از سر بالین من این پند ببر)
  ناصحا از سر بالین من این پند ببر خفته بیدار به افسانه نگردد هرگز  
  مرغ غم ترک دل ما نکند تا به ابد جغد دلگیر ز ویرانه نگردد هرگز  
  ای مقیمانه درین دیر دو در کرده مقام خیز کاین راهگذر خانه نگردد هنوز  
  یک دم ای شیخ خبر باش که جنت به جحیم به دل از جرم دو پیمانه نگردد هرگز  
  همه جان گردد اگر آب و هوا در تن سرو جانشین قد جانانه نگردد هرگز  
  محتشم چشم امید تو به این رشحه‌ی رشگ صدف آن در یک دانه نگردد هرگز