محتشم کاشانی (غزلیات)/زلف معنبر برفشان گو جان ما بر باد شو

از ویکی‌نبشته
محتشم کاشانی (غزلیات) از محتشم کاشانی
(زلف معنبر برفشان گو جان ما بر باد شو)
  زلف معنبر برفشان گو جان ما بر باد شو جعد مسلسل بر گشا گو بنده‌ای آزاد شو  
  چشم مکحل باز کن بر عاشقان افکن نظر گو در میان مردمان عاشق کشی بنیاد شد  
  در خانقه سر خوش درآ گو شیخ شهر از دین برا بگذر به مسجد گو خلل در حلقه‌ی زهاد شو  
  خالی کن اقلیم دلم از لشگر ظلم و ستم گو در زمان حسن تو ویرانه‌ایی آباد شو  
  ای در دل غم پرورم صد درد بی‌درمان ز تو یک مژده درمان بده گو دردمندی شاد شو  
  از خاطر من بر مدارای ناصح شیرین ادا کوه غم آن سنگ دل گو محتشم فرهاد شو