محتشم کاشانی (غزلیات)/به سینه داغ نهانی که داشتم ز تو دارم

از ویکی‌نبشته
محتشم کاشانی (غزلیات) از محتشم کاشانی
(به سینه داغ نهانی که داشتم ز تو دارم)
  به سینه داغ نهانی که داشتم ز تو دارم نهان ز خلق لسانی که داشتم ز تو دارم  
  تو لطفها که به من داشتی فغان که نداری ولی من آه و فغانی که داشتم ز تو دارم  
  مکش به طعنه بی‌دردیم که بر دل غمگین هنوز زخم سنانی که داشتم ز تو دارم  
  چه سود سرمه‌ی آسودگی بدیده کشیدن که چشم اشک فشانی که داشتم ز تو دارم  
  بدیده‌ی دگران جام کن به رغم من ای گل که دیده‌ی نگرانی که داشتم ز تو دارم  
  به چشم و لطف نهان سوی محتشم نظری کن که چشم و لطف نهانی که داشتم ز تو دارم