محتشم کاشانی (غزلیات)/به دوستی خودم میکشی که رای منست این

از ویکی‌نبشته
محتشم کاشانی (غزلیات) از محتشم کاشانی
(به دوستی خودم میکشی که رای منست این)
  به دوستی خودم میکشی که رای منست این به خویش دشمنی کرده‌ام سزای منست این  
  گداختم ز جفا تا وفا به عهد تو کردم بلی نتیجه‌ی عهد تو و فای منست این  
  به قول مدعیم میکشی و نیستی آگه که در غمی که منم عین مدعای منست این  
  وفا نگر که دم قتل من ز خیل سگانش یکی نکرد شفاعت که آشنای من است  
  عجب نباشد اگر پا کشم ز مسند قربت تو آفتابی و من ذره‌ام چه جای منست این  
  دلم که گشته ز بی‌غیرتی مقیم در آن کو از آن مقام برانش که بی رضای منست این  
  اگر ز غم برهی محتشم دچار تو گردد بگو کمینه غلام گریز پای منست این