محتشم کاشانی (غزلیات)/ای گردن بلند قدان در کمند تو

از ویکی‌نبشته
محتشم کاشانی (غزلیات) از محتشم کاشانی
(ای گردن بلند قدان در کمند تو)
  ای گردن بلند قدان در کمند تو رعنایی آفریده قد بلند تو  
  بر صرصری سوار وز دل می‌برد قرار طرز گران خرامی رعنا سمند تو  
  خوش نرخ خنده‌ی تو به بازار آرزو افکنده در مزاد لب نوشخند تو  
  من چون کنم که طور بد ناپسند من گردد پسند خاطر مشکل پسند تو  
  چندم فتاده بینی و گوئی که کیست این بیمار تو شکسته تو دردمند تو  
  دردت مباد و باد بر آتش سپندوار چشم حسود از پی دفع گزند تو  
  قتلش رواست گر همه صید حرم بود آن صید کاضطراب کند در کمند تو  
  باید که به نواخت ز صید گریزپای آن صید به که دست دهد خود به بند تو  
  پای گریز محتشم از دور بسته است عشق دراز سلسله‌ی صید پند تو