محتشم کاشانی (غزلیات)/ای نرد حسن باخته با افتاب و ماه

از ویکی‌نبشته
محتشم کاشانی (غزلیات) از محتشم کاشانی
(ای نرد حسن باخته با افتاب و ماه)
  ای نرد حسن باخته با افتاب و ماه بر پاکبازی توزمین و زمان گواه  
  من کز بتان فریب نخوردم به صد فسون صد بازی از دو چشم تو خوردم به یک نگاه  
  در نرد همتم کنی آن لحظه امتحان کافتد ز عشق کار به ترک سر و کلاته  
  نقش مراد نرد محبت که وصل توست خوش بودی ار نشستی از اقبال گاه گاه  
  دل می‌رود ز دست بگویند کان حریف دارد دمی ز بازی ما دست خود نگاه  
  هرچند عقل بیش حذر کرد بیش خورد بازی ز مهره بازی آن نرگس سیاه  
  دیوم ز ره نبرد و پریچهر کودکی هر دم به بازی دگرم می‌برد ز راه  
  غالب حریفی از همه رو داده بازیم در نرد دوستی که مساویست کوه و کاه  
  تا چند محتشم بود ای شاه محتشم در حبس ششدر غم هجر تو بی‌گناه