فخرالدین عراقی (غزلیات)/آشکارا نهان کنم تا چند؟

از ویکی‌نبشته
فخرالدین عراقی (غزلیات) از فخرالدین عراقی
(آشکارا نهان کنم تا چند؟)
  آشکارا نهان کنم تا چند؟ دوست می‌دارمت به بانک بلند  
  دلم از جان نخست دست بشست بعد از آن دیده بر رخت افکند  
  عاشقان تو نیک معذورند زانکه نبود کسی تو را مانند  
  دیده‌ای کو رخ تو دیده بود خواه راحت رسان و خواه گزند  
  ای ملامت کنان مرا در عشق گوش من نشنود ازین سان پند  
  گرچه من دور مانده‌ام ز برت با خیال تو کرده‌ام پیوند  
  آن چنان در دلی که پنداری ناظرم در تو دایم، ای دلبند  
  تو کجایی و ما کجا هیهات! ای عراقی، خیال خیره مبند