سنایی غزنوی (غزلیات)/تا من به تو ای بت اقتدی کردم

از ویکی‌نبشته
سنایی غزنوی (غزلیات) از سنایی غزنوی
(تا من به تو ای بت اقتدی کردم)
  تا من به تو ای بت اقتدی کردم بر خویش به بی دلی ندی کردم  
  از بهر دو چشم پر ز سحر تو دین و دل خویش را فدی کردم  
  آن وقت بیا که من ز مستوری در شهر ز خویش زاهدی کردم  
  همچون تو شدم مغ از دل صافی خود را ز پی تو ملحدی کردم  
  در طمع وصال تو به نادانی مال و تن خویش را سدی کردم  
  کز رفق سنایی اندرین حالت از راه مغان ره هدی کردم