سنایی غزنوی (غزلیات)/ای جور گرفته مذهب و کیش

از ویکی‌نبشته
سنایی غزنوی (غزلیات) از سنایی غزنوی
(ای جور گرفته مذهب و کیش)
  ای جور گرفته مذهب و کیش این کبر فرو نه از سر خویش  
  جز خوب مگو از آن لب خوب جز خوبی و لطف هیچ مندیش  
  تا دور شدی ز پیش چشمم عشقت چه غم نهاده از پیش  
  هر ساعت صبر من بود کم هر ساعت درد من بود بیش  
  از کیش و طریقتم چه پرسی عشقست مرا طریقت و کیش  
  گفتم بزیم به کام با تو هرگز نزید به کام درویش