دیوان شمس/گر یک سر موی از رخ تو روی نماید

از ویکی‌نبشته
دیوان شمس (غزلیات) از مولوی
(گر یک سر موی از رخ تو روی نماید)
  گر یک سر موی از رخ تو روی نماید بر روی زمین خرقه و زنار نماند  
  آن را که دمی روی نمایی ز دو عالم آن سوخته را جز غم تو کار نماند  
  گر برفکنی پرده از آن چهره زیبا از چهره خورشید و مه آثار نماند  
  در خواب کنی سوختگان را ز می عشق تا جز تو کسی محرم اسرار نماند