دیوان شمس/نیک بدست آنک او شد تلف نیک و بد

از ویکی‌نبشته
دیوان شمس (غزلیات) از مولوی
(نیک بدست آنک او شد تلف نیک و بد)
  نیک بدست آنک او شد تلف نیک و بد دل سبد آمد مکن هر سقطی در سبد  
  آنک تواضع کند نگذرد از حد خویش یابد او هستی باقی بیرون ز حد  
  وا کن صندوق زر بر سر ایمان فشان کخر صندوق تو نیست یقین جز لحد  
  تو لحد خویش را پر کن از زر صدق پر مکنش از مس شهوت و حرص و حسد  
  هر چه تو را غیر تو آن بدهد رد کنی چون بدهی تو همان دانک شود بر تو رد  
  قلب میاور بدانک غره کنی مشتری ترس ز ویل لکل جمع مالاوعد  
  آنک گشادی نمود نفس تو را تنگیست گفت خدا نفس را بسته امش فی کبد