دیوان شمس/شب شد و هنگام خلوتگاه شد

از ویکی‌نبشته
دیوان شمس (غزلیات) از مولوی
(شب شد و هنگام خلوتگاه شد)
  شب شد و هنگام خلوتگاه شد قبله عشاق روی ماه شد  
  مه پرستان ماه خندیدن گرفت شب روان خیزید وقت راه شد  
  خواب آمد ما و من‌ها لا شدند وقت آن بی‌خواب الاالله شد  
  مغزها آمیخته با کاه تن تن بخفت و دانه‌ها بی‌کاه شد  
  هندوان خرگاه تن را روفتند ترک خلوت دید و در خرگاه شد  
  گفت و گوهای جهان را آب برد وقت گفتن های شاهنشاه شد  
  شمس تبریزی چو آمد در میان اهل معنی را سخن کوتاه شد