دیوان حافظ/بامدادان که ز خلوتگه کاخ ابداع

از ویکی‌نبشته
۲۹۳  بامدادان که ز خلوتگه کاخ ابداع شمع خاور فکند بر همه اطراف شعاع  ۲۹۴
  برکشد آینه از جیب افق چرخ و در آن بنماید رخ گیتی بهزاران انواع  
  در زوایای طربخانهٔ جمشید فلک ارغنون ساز کند زهره بآهنگ سماع  
  چنگ در غلغله آید که کجا شد منکر جام در قهقهه آید که کجا شد منّاع  
  وضع دوران بنگر ساغر عشرت برگیر که بهر حالتی این است بهین اوضاع  
  طرّهٔ شاهد دنیی همه بندست و فریب عارفان[۱] بر سر این رشته نجویند نزاع  
  عمر خسرو طلب ار نفع جهان میخواهی که وجودیست عطابخش کریم نفّاع[۲]  
  مظهر لطف ازل روشنی چشم امل  
  جامع علم و عمل جان جهان شاه‌شجاع  


  1. خ: عاشقان
  2. چنین است در قدیمترین نسخ حافظ مانند خ ق نخ س (بدون واو عاطفه بین صفات)،